۱۳۸۶ آبان ۱۲, شنبه

ما، خود، حجاب خود هستيم

شخصيات: بر وزن " شطحيات"

يکی از خوانندگان وبلاگ، در مورد مطلب شخصيات هفته ی قبل که حکايت "آخوند و روستائی" را نوشته بودم و در در بالای آن، مصرعی از شعر حافظ را آورده بودم که:( تو، خود، حجاب خودی آخوند، از ميان برخيز!)، برای من ايميلی فرستاده اند واعتراض کرده اند که چرا به جای واژه ی "حافظ "که در آن مصرع بوده است، واژه ی "آخوند" را گذاشته ايد؟! آخر، آخوند کجا و حافظ با آن جايگاه مرتفع عارفانه اش، کجا؟!

پاسخ:

الف: فعلن، از بحث جايگاه مرتفع عارفانه ی حافظ که بگذريم، هم چنان که حتمن مطلع هستيد، اسم ايشان، "خواجه شمس الدين محمد" بوده است و ملقب به " حافظ". چرا ملقب به حافظ؟! چون، ايشان، قرآن را از حفظ بوده است و می توانسته است آن را، برای من و شما، با روايات مختلف، از بر بخواند!

ب: حافظ، بدون قرآن، مگر به اين زمان، می رسيد که من بردارم و در وبلاگم بنويسم "آخوند" و شما بر افروخته شويد و برداريد و برای من بنويسيد که:" خير! حافظ، عارف است، نه آخوند!".

ج: حافظ، قبل از آنکه شاعر باشد، آخوند است. اصلن، کداميک از بزرگان صحنه ی ادب و علم و انديشه ی تاريخ ايران پس از اسلام، آخوند نبوده اند؟!

د: و برای آنکه خدای نخواسته، مطلب را به حب و بغض آلوده نکنم، برای روشن کردن منظور خودم از توضيحات بالا، با همديگر به يکی از فرهنگ های لغتی که دم دست دارم" فرهنگ فارسی معين" مراجعه می کنيم تا به بينيم که در مورد معنای دقيق واژه ی " آخوند"- آخوند اسلامی!- چه می گويد:

آخوند = ( آ + خوند) .

آ = آقا

خوند = خداوند يا خواندن = 1- ( ملا، عالم، با سواد) 2 – (عالم روحانی، پيشوای مذهبی، معلم مکتب خانه).

خوب! بر اساس داده های بالا، معلوم می شود که آخوند، در ابتدا، آقا خوند، ناميده می شده است و به مرور ايام، " آقا " يش تبديل به " آ " شده است و شده است " آخوند". و چون " آقا خوند " ناميده می شده است و نه " خانم خوند "، اولا، بايد " مرد " می بوده است و ثانيا - نه هر مردی - ، بلکه بايد مردی می بوده است، مورد احترام، چرا که به او" آقا " خطاب می کرده اند و " احترام " به او، برای آن بوده است که " ملا " بوده است، " عالم " بوده است. " باسواد " بوده است. در چه اموری باسواد و عالم و ملا بوده است؟ در امور" روحی، روحانی").

و به شهادت همين فرهنگ معين، امور " روحانی، روحی "، اموری هستند که منسوب و يا مربوط به " روح " اند و کسانی را که به آن امور اشتغال دارند، روحانی يا روحی می نامند :

{ روحانی = روح + آنی = ( 1= دانشمند دينی ، پيشوای مذهبی). ( 2= متقی، پارسا).

ادامه ی مطلب، در هفته ی بعد.......