۱۳۸۶ آذر ۱۱, یکشنبه

شنيدن، کی بود، مانند ديدن

شخصيات: بر وزن" شطحيات"
.......او،شايد همان کسی باشد که "خود" خود را ديده است يا شنيده است و يا به تصور در آورده است!
او، شايد همان کسی باشد که "خود" زمين را ديده است يا شنيده است و يا به تصور در آورده است!
او، شايد همان کسی باشد که "خود" آسمان را ديده است يا شنيده است يا به تصور در آورده است! او، شايد "عالم"ی باشد،
" هنرمند"ی باشد،
"پيامبر"ی باشد و...
شايد هم هيچکدام از آنها نباشد وشيادی باشد که با چشم بندی و تردستی و بازی های زبانی، اخبارديده ها و شنيده ها و به تصوردرآورده شده های ديگران را، به گونه ای بيان کرده باشد که انگاراين خود او بوده است که:
"خود" خود،
"خود" شما،
"خود" زمين،
"خود" آسمان،
"خود" جهان و... سرانجام، خود همه ی "خود" ها، يعنی "خدا"را؛ خدای ناديدنی، ناشنيدنی و به تصور در نياوردنی را، به گونه ای، به وسيله ای، از طريقی،- در خواب؟! در بيداری؟! در حالتی ميان خواب و بيداری؟!-، دیده است و شنيده است و به تصور در آورده است و...
او، هرکه باشد؛ صادق يا کاذب، آنهائی که در آنجا حضوردارند و چشم و گوش و هوش به او داده اند، بعدها، برای کسانی، مثل من و شما که در آنجا حضور نداشته ايم، تعريف خواهند کرد که در آنجا، چه ها ديده اند و چه ها، شنيده اند،- البته،- با حب يا بغض-، و حتا اگر، کسی از ميان آنها پيدا شود و بخواهد که بدون حب و بغض، ديده و شنيده های خودش را، برای ما که در آنجا حضور نداشته ايم، بازگوکند، ديده ها و شنيدها و به تصور در آورده های خودش را، از ديده ها و شنيده ها و به تصور در آورده های آن "عالم"، "هنرمند"، و "پيامبر" صادق و يا کاذب، باز خواهد گفت، نه ديده ها و شنيده ها و به تصور در آورده های آن "عالم"، "هنرمند"، "پيامبر" صادق يا کاذب را! و حالا، ما هستيم و اطلاعاتی" آغشته به کذب و صدق و حب و بغض"، در باره ی "عالم" يا"هنرمند" يا" پيامبری" که اورا، با چشم های خودمان نديده ايم و سخنانش را، با گوش های خودمان نشنيده ايم و......
ادامه ، درهفته ی آينده.....
لm